یک فنجان چای و نیم خط دانستنی

شجاعت همیشه غُرش نمیکند ! گاهی شجاعت صدایی خاموش است در انتهای روز که می گوید : فردا دوباره "سعی" خواهـم کرد.

یک فنجان چای و نیم خط دانستنی

شجاعت همیشه غُرش نمیکند ! گاهی شجاعت صدایی خاموش است در انتهای روز که می گوید : فردا دوباره "سعی" خواهـم کرد.

یک فنجان چای و نیم خط دانستنی

یاد من باشد؛ فردا دم صبح؛ جور دیگر باشم
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هرچه گذشت
خانه ی دل؛ بتکانم از غم
و به دستمالی از جنس گذشت؛ بزدایم دیگر؛ تار کدورت از دل
مشت را باز کنم؛ تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش دست در دست زمان بگذارم
یاد من باشد؛ فردا دم صبح؛ به نسیم از سر صدق سلامی بدهم
بذر امید بکارم؛ در دل
لحظه را دریابم؛ من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی عرضه کنم؛ یک بغل عشق از آنجا بخرم
یاد من باشد؛ فردا حتما به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم...

طبقه بندی موضوعی

محبت را هدیه دهید

چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۵۲ ب.ظ

اتوبوس با سر و صدای زیادی در حرکت بود. یکی از مسافران پیرمردی بود که دسته گل سرخ بسیار زیبایی در دست داشت.

 




نزدیک او دختر جوانی نشسته بود که مرتب به گل های زیبای پیرمرد نگاه می کرد.
به نظر می رسید از آنها خیلی خوشش آمده است.
ساعتی بعد اتوبوس توقف کرد و پیرمرد باید پیاده می شد.
پیرمرد بدون مقدمه چینی دسته گل را به دختر جوان داد و گفت:
مثل این که شما گل رز دوست دارید .فکر می کنم همسرم هم موافق باشد که گل ها را به شما بدهم.به او خواهم گفت که این کار را کردم.
دختر جوان گل ها را گرفتخیلی خوشحال شده بود . پیرمرد پیاده شد و اتوبوس دوباره به راه افتاد
دختر جوان که بیرون را نگاه می کرد ؛ پیرمرد را دید که وارد قبرستان کنار جاده شد.

 



بهترین و زیباترین چیزهای دنیا را نه می توان دید و نه می توان لمس کرد ،  باید در درون احساسشان کرد.

  • فاطیما

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی